مصباح

خداوند برای راهنمایی و هدایت بندگان خود،دو راه قرار داده است :یکی راه بیرونی و دیگری درونی.

راه درونی ,عقل نامیده میشود کهانسان به وسیله آن از سایر موجودات ممتاز شده و با بکاگیری صحیح آن ،راه سعادت از شقاوت و خوبی از بدی تشخیص داده میشود.نیروی عقل و خرد زمینه ظهور چراغ هدایت بیرونی را که همانا نبوت است آماده میسازد چرا که پیامبران الهی به کمک عقل و خرد ،انسان ها را هدایت میکننداز این رو عقل تنها برای هدایت انسان کافی نیست چنان که نبوت بدون عقل نیز کارساز نخواهد بود بلکه هردو در کناریکدیگر نقش سازنده دارند و پیامبران الهی با استفاده از نیروی وحی راه را برای به کارگیری عقل و خرد مردم هموار می کنند.

نبی ،انسانی است که با رسیدن به کمالات الهی زمینه پذیرش رسالت الهی را پیدا نموده و برای رسانن آن رسالت ،دستورات الهی را به نام وحی دریافت کرده و به مردم ابلاغ مینماید ؛البته برخی پیامبران تنها وحی را گرفته و به مردم ابلاغ می کردند و برخی دیگر تشکیل حکومت داده و احکام الهی را نیز اجرا می کدند که درصدر آنان پیامبر بزرگ اسلام(ص)قرار دارد.

امام یعنی پیشوا و مقتدا و نیز امام به معنای جانشین پیامبر (ص)و ادامه دهنده خط نبوت و استمرار دهنده رسالت است.امام یعنی بیان کننده آیات قرآن و سنت نبوی ،راهگشای مسلمانان در تمام مسایل و مشکلات علمی و معنوی،پیشوای اهل ایمان در میدان علم ،تقوا،شجاعتو مدیریت و به دیگرسخن ،امام یعنی چراغ راه که در تاریکی ها نور می بخشد تا راهیان نور از آن بهرمند گردند.

تفاوت اساسی بین نبی و امام در این ویژگی است که پیامبر (ص)دارای دین و شریعت است و امام جانشین پیامبر و ادامه دهنده راه اوست که با امداد غیبی خداوند به تفسیرو اجرای قرآن و سنت و هدایت جامعه می پردازد.

منبع:1-پرسش و پاسخ از دیدگاه تشیع و تسنن،

2-مغنی ابن قدامه ج 10.

3-خلاف شیخ طوسی کتاب المرتد مساله 3

در فرهنگ اسلام یکی از بزرگترین ارزشهای فرد مسلمان ،ایجاد ارتباط در میان خاندان خود میباشد و باید منهای وضع زندگی ویا رفتار آنان ،به واقعیت پیوند نسل خود با آنها بیاندیشد که تمام خویشان مانند شاخه های درخت هستند اگر در روی شاخه ای  گل و میوه ای باشد ولی درشاخه های دیگر نباشد ،این زیبائی به همه مربوط می شود.

انسانها هم باید نسبت به قوم و خویشان تحت هر شرایطی احترام قائل شده و با امکانات موجودشان بذل احسان و انفاق نمایند تا روز به روز روابطشان گرمتر گردد.

حضرت علی صلوات الله علیه می فرماید:فرزندم اقوال بال و پر ،و نیروی بازوی تو هستند تا می توانی به صله و ایجاد ارتباط با آنها تلاش کن.

در زمینه نقش صله ارحام در سعادت ،خوشبختی طول عمر دفع بلا زندگی زیبا و آرام …احادیث زیادی وارد شده است که در اینجا به چند حدیث اشاره می کنیم.

1-قال رسول الله(ص):“یاعلی صله الرحم تزید فی العمر”

رسول خدا (ص):یا علی صله ارحام عمر را زیاد می کند.

2-عن ابی عبدالله صلوات الله علیه قال:“صلة الرحم تحسّن الخلق و تسمّح الكف و تطیّب النفس و تزید فى الرزق و تنسى‏ء فى الاجل»

امام صادق صلوات الله علیه فرمود:صله ارحام اخلاق زیبا ،سخاوت را بیشتر نفس را پاکیزه رزق را زیاد ،عمر را بیشتر می کند.

3-قال ابو جعفر صلوات الله علیه:“صله الارحام تزکی الاعمال و تدفع البلوی و تمنی الاموال و تنسی له فی عمره و توسع فی رزقه و تحبب فی اهل بیته فلتیق الله و لیصل رحمه”

صله ارحام اعمال انسان را پاکیزه و بلاها را از او دفع،و اموالش را بیشتر،عمرش را زیاد ،رزقش را وسیع،و محبوب خاندان خویش می سازد پس ار خدا بترسید و صله رحم را انجام بدهید.

                                                                                                منبع:با جوانان در ساحل خوشبختی ،سید حمید فتاحی

“فَاعْتَصِمْ بِالَّذِی خَلَقَكَ وَ رَزَقَكَ وَ سَوَّاكَ وَ لْیَكُنْ لَهُ تَعَبُّدُكَ وَ إِلَیْهِ رَغْبَتُكَ وَ مِنْهُ شَفَقَتُك…”

به خالق و رازق خود و آنکه وجود منظم با اعضای حساب شده بتو بخشیده است تمسک و اعتماد کن و باید تنها او را بندگی نموده و به سویش میل و علاقه قلبی نشان داده واز او خوف و ترس لازم را داشته باشی.

                                                                                             منبع:با جوانان در ساحل خوشبختی ،سید حمید فتاحی

1-فطری بودن یک مذهب مهمترین عامل بقا ودوام آن است؛

2-دستوراتی که مربوط به زمان ومکان  معینی نیست؛

3-جامعیت؛

4-راهنمایی در بن بستها؛

                                                منبع:زندگینامه چهارده معصوم(ع)،آیت الله سید محسن خرازی،ص77-76

پیامبر اکرم(ص):

ای ابوذز،پروردگار متعال من فرمود:

به عزت و جلالم سوگند،عابدان از ارزش گریه نزد هیچ خبر ندارند و من در رفیق اعلی قصری برای صاحب گریه میسازم ،که کسی همانند آن را ندارد.

“ای مسلمانان جهان که به حقیقت اسلام ایمان دارید بیاخیزید و در زیر پرچم توحید و در سایه تعلیمات سالم متجمع شوید و دست خیانت ابر قدرتها را از ممالک خود وخزائن سرشار آن کوتاه کنید و مجد اسلامی را اعاده کنید و دست از اختلافات و هواهای نفسانی بردارید که شما دارای همه چیز هستید .بر فرهنگ اسلام تکیه زنید و با غرب و غربزدگی مبارزه نمایید و روی پای خودتان بایستید و بر روشنفکران غربزده و شرق زده بتازید و هویت خویش را در یابید و بدانید که روشنفکران اجیر شده بلایی برسر ملت و مملکتشان آورده اند که تا متحد نشوید و دقیقا به اسلام راستین تکیه ننماییدبر شما آن خواهد گذشت که تا کنون گذشته است .امروز زمانی است که ملت ها بای د چراغ راه روشنفکران شوید و آنان رااز خود باختگی و زبونی در مقابل شرق و غرب نجات دهند که امروز روز حرکت ملتهاست.”

                                                                        منبع:تهاجم فرهنگی،برگرفته از سخنرانیهای استاد محمد تقی مصباح یزدی

امام خمینی(ره)آغازگر"بیداری اسلامی"چنان به روح دین مبین اسلام نزدیک شد که به تعبیر شهید بزرگوار محمدباقر صدر(ره):"در اسلام ذوب شده بود"نیم نگاهی به اندیشه امام به خوبی نشان می دهد که بسامد مفهوم"وحدت"بعد از مفهوم"اسلامیت"،"بیشتر"است؛چرا که به تعبیر عالم مجاهد،علامه آل کاشف الغطاء:"اسلام بر دو چیز بنا شده:کلمه توحید وتوحید کلمه".یعنی اساسنا مهمترین مفهوم،پس مسله توحید در دین اسلام،وحدت است.همان چیزی که شیرازه جامعه را نگاه می دارد و به تصریح قرآن کریم،عزت و حیات و ابهت جامعه اسلامی را حفظ می کند:"واطیعوا الله و رسوله و لا تنازعوا فتفشلوا و تذهب ریحکم".انفال ،46

از همین روست که می توان ادعا کرد اگر اسلام بخواهد روزی به تحقق کامل رسیده و قله های جهانی را فتح کند،راهی جز ایجاد وحدت میان مسلمانان و حتی غیرمسلمانان،چنانچه در قرآن بدان اشاره شده است .این مسله در شکل گیری “بیداری اسلامی"نیز نقشی اساسی داشته است ،چنانچه در تداوم و بقای آن نیز نقشی مهم ایفا می کند.در باب بیداری اسلامی و زمینه ها و ماهیت آن سخن بسیار است و در این مجال اندک ،صرفا به “نسبت میان وحدت و بیداری اسلامی"توجه شده و مصادیقی از این وحدت نیز در انقلاب های اخیر برشمرده شده اند.

دفاع مسلمانان از کلیساها و دفاع مسیحیان از مساجد و نمازهای مسلمانان در ایام انقلاب مصر ،نمونه بارز همکاری الهی و مبتنی بر توحید بوده است.

مسلمانان اگر واقعا قرآن را ملاک عمل و زندگی خود قرار داده و دستور سعادت خویش می دانند،باید یادشان باشد در مقابل چنین نصوصی اجتهاد نیز باطل است و ملاک ،بازگشت به قرآن و سیره النبی (ص)است.

چهره اش مصمم بود،صلابت در صدایش موج می زد و دستانش اگر آمرانه بالا می رفت ،گوش به فرمان هایش صف می کشیدند و با صفوفشان انقلابی خلق می شد،اما در پس دنیای این ابرمرد،دنیای دیگری هم وجود داشت که دیده شدنش چشم بصیرت می خواست و گویی برخی با پیشتازی و حتی شکستن مرزها ،با چشمانی تیزبین و بیشی وافر به حقایق این مرد بزرگ دست یافتند.شاید هم مسلک و هم کیش ما نبوده و نیستند ،امارابطه فکری و اخلاقی این اندیشمندان بزرگ با امام خمینی (ره)ستودنی و قابل تامل می باشد.و این خود گام نخست در شناساندن اسلام ناب به جهانیان از هر مذهب و مکتب و بیداری اسلامی در جهان اسلام بود.امام خمینی (ره)خود یک بیدادگر بود که ویژگی های اخلاقی اش هر فردی را نسبت به او و دیدگاه هایش به تامل وا می داشت.

امام خمینی (ره) نمونه ای بود از یک مبارز جهانی ،جهت استقرار حق به جای ارزش های مادی .وجود او مملو از مهر ومحبت نسبت به تمام ملل روی زمین بود  که در مسیر خدا گام برمی داشت و برتری ارزش های مادیگری را رد می کرد.
توفانی با آرامش مطلق در درون
“رابین وود زورث"نویسنده و محقق  مسیحی از کشور آمریکا :
از نظر دنیای غرب ،امام خمینی (ره)مظهر سرسختی ،غرور و انعطاف ناپذیری بود .حتی آن عده از غربی هایی ک امام (ره)را دیده بودند ،ضمن قبول جذابیت ایشان ،رفتار او را فاقد گرمی و خنده توصیف می کردند،اما من فرصتی یافتم تا حین دیدار ایشان ،خودم به قضاوت بنشینم.
اصلاح گر بزرگ اسلام
“دکتر جرج موستاکیس"روحانی و نویسنده مسیحی از یونان:
من یک مسیحی هستم ،ولی به امام خمینی (ره)علاقه بسیار زیادی دارم،چون ایشان اصلاح کننده بزرگ امت اسلامی بوده است.من و سایر مسیحیان آزاده وظیفه خود می دانیم که از ایشان پیروی کنیم.
امام خمینی (ره)توانست با یک انقلاب مذهبی سیاسی،حرکت عظیمی در کشورهای اسلامی به وجود آورد.او راهی را به روی ما گشود که مهم ترین پیام آن امکان بازیابی ماهیت معنویی و قدرت الهی و ایمان به خدا بوده است.

انقلاب اسلامی مردم ایران را به حق می توان حادثه ای بی مانند در قرن اخیر دانست که با پرچمداری فقیهی وارسته و حضور حماسی ملتی مسلمان به پیروزی رسید و نور امید را در دل ستمدیدگان و آزادیخواهان جهان روشن کرد.این انقلاب در دورانی که شوکت اسلامی به واسطه دشمنان پایمال می گردد،به پیروزی رسید و روح مبارزه و حق طلبی را در جای ملت های جهان دمید .از همین رو بود که دشمنان از همان روزهای آغازین شکل گیری انقلاب،با تمام توان آمدند و کوشیدند تا شیوه خاص خود،در مسیر آن،سنگ اندازی کنند؛اما در سایه تدابیر داهیانه زعیم عالی قدر آن و بصیرت ستودنی مردم به پا خاسته،انقلاب بر دشمنان داخلی و خارجی چیره شد و در 22بهمن 1357به پیروزی رسید.با پیروزی انقلاب همه چشم هه به ایران اسلامی معطوف گردید تا حماسه بی نظیر ملت ایران را رصدکنند.از سوی دیگر ضرورت آگاه سازی دل های مشتاق و ابلاغ ارزش های ناب اسلام به جهانیان بیش از پیش احساس شد:

“انقلاب دو جهت داشت:یک جهت مبارزه با استبداد داخلی و حکومت فاسد وابسته ای که مردم و کشور را بدبخت و بیچاره کرده بود؛انقلاب می خواست کشور  و ملت را نجات دهد؛در دامن اسلام مردم اداره شوند و حکومت اسلامی باشد؛جهت دیگر وجه سخن و پیام نو برای دنیا و بشریت است ؛این چیزی است که دنیا را به خود جذب کرد ؛و الا فلان متفکر اروپایی یا غربی یا آفریقایی یا امریکایی لاتین که امام و انقلاب و نظام اسلامی و حرکت مردم را ستایش میکند ،او که داخل کشور ما نیست تا از حکومت چیزی فهمیده باشد؛پیام جهانی و انسانی اسلام است که او را به ستایش وادار می کند.جنبه دوم بسیار مهم است؛ما باید بتوانیم این را بیان کنیم.”

دشمنان مبهوت در برابر فراگیر شدن پیام انقلاب،گاه صدور انقلاب را به معنای رمز جمهوری اسلامی برای عملیات تروریستی و زمانی به معنای قدرت طلبی مسولان ارشد نظام و تلاش آن ها برای کشور گشایی ترسیم میکردند تا به رغم خود،بدین وسیله مانع پرتو افشانی خورشید انقلاب شوند؛غافل از اینکه افکار بیدار جهانیان این تهمت را برنمی تابد و این وصله ها را برازنده همان مدعیان فزون خواهی میداند که پیشینه اقدامات غیرانسانی و ددمنشانه ها در حافظه ملتهای آگاه و حق طلبان گیتی ماندگار است.

بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران بارها در تعابیر گوناگون خود،صدور انقلاب را به معنای صدور “ارزش های اسلامی و انسانی"و شناساندن آن به جهانیان برشمرده بودند.

مقام معظم رهبری:معنای صدور انقلاب این است که ملت های دنیا ببینند یک ملت با قدرت خود و با اتکا به اراده و عزم خویش و با توکل به خدا میتواند ایستادگی کند و تسیلم نشود.اگر ملت ها این پایداری را دیدند ،باور خواهند کرد و تشویق خواهند شد که خودشان را از زیر بار ظلم نجات بدهند.

روز شنبه ۱۴ بهمن از ایام‌الله دهه فجر در محل مدرسه شماره ۲ علوی یک مصاحبه مطبوعاتی با حضور قریب به سیصد خبرنگار ایرانی و خارجی برگزار شد که در آن ابتدا خلاصه‌ای از نظریات آیت‌الله خمینی خوانده شد؛ سپس سوالات خبرنگاران آغاز گردید که خلاصه‌ای از پاسخ خمینی به این شرح بود:
کاری نکنند که مردم را به جهاد دعوت کنم، اگر موقع جهاد شد می‌توانیم اسلحه تهیه کنیم. دولت را بزودی معرفی خواهیم کرد. اعضای شورای انقلاب تعیین شده‌اند. از ارتش می‌خواهم هرچه زودتر به ما متصل شود. ارتشیان فرزندان ما هستند، ما به آنها محبت داریم باید به دامان ملت بیایند. قانون اساسی که تدوین شده به آراء عمومی گذاشته می‌شود تمام اتباع خارجی بطور آزاد در ایران زندگی خواهند کرد.

۱۲بهمن روز ورود روح‌الله خمینی به ایران-در این روز بزرگترین استقبال تاریخ در تهران برگزار شد؛ بطوری که طول جمعیت استقبال کننده از آیت‌الله خمینی به ۳۳ کیلومتر رسیده بود. در ساعت ۹:۵۰ دقیقه بامداد روز دوازدهم بهمن هواپیمای حامل خمینی در میان تدابیر شدید امنیتی در فرودگاه مهرآباد برزمین نشست. خمینی پس از ورود به فرودگاه و ایراد سخنرانی طبق برنامه‌ای که از قبل تنظیم شده بود عازم گورستان بهشت زهرا شد…

خمینی در میان استقبال گسترده مردم تهران در ساعت یک بعد از ظهر وارد قطعه ۱۷ که مدفن شهدای انقلاب بود شد و سخنرانی خود را ایراد نمود.

از امیر المومنین (ع) روایت شده که چون  حضرت محمد(ص) متولد شد بت‌ها که بر کعبه گذاشته بودند همه بر رو افتادند و چون شام شد این ندا از آسمان رسید که: ((جَاء الْحَقُّ وَزَهَقَ الْبَاطِلُ إِنَّ الْبَاطِلَ كَانَ زَهُوقًا )) حق آمد و باطل نابود شد همانا باطل نابود شدنی است. و جمیع دنیا در آن شب روشن شد و هر سنگ و کلوخی و درختی خندید و آنچه در آسمان‌ها و زمین‌ها بود تسبیح خدا گفتند و شیطان گریخت و می‌گفت: بهترین امتها و بهترین خلایق و گرامی‌ترین بندگان و بزرگ‌ترین عالمیان محمد(ص) است.
در روایات شیعه و سنی آمده است که آن حضرت فرموده:
ان لی أسْماءٌ؛ أنَا مُحمّدٌ و أنَا أحمَدُ وَ أَنا الماحی الّذی یَمحُوا اللّه بِیَ الکُفرَ وَ أَنَا الْحاشِرُ الّذی یُحشَرُ النّاسُ عَلی قَدَمی و أَنَا الْعاقِبُ و هُوَالَّذِي لا نَبِیَّ بَعْدِی.
برای من چندین نام است:    
یعنی منم محمد؛ منم احمد ؛ منم ماحی؛ یعنی کفر به  دست من از بین می رود ، منم حاشر یعنی مردم در قیامت در حضور من محشور می شوند ، منم عاقب، یعنی پس از همه پیامبران و از نسل آنان به دنیا آمدم و بعد از من پیامبری نیست.

انتقال تصاویر